۳۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۸

هر دل که قرین غم نباشد
از عشق بر او رقم نباشد

من عشق تو اختیار کردم
شاید که مرا درم نباشد

زیرا که درم هم از جهانست
جانان و جهان بهم نباشد

با دیدن رویت ای نگارین
گویی که غمست غم نباشد

تا در دل من نشسته باشی
هرگز دل من دژم نباشد

پیوسته در آن بود سنایی
تا جز به تو متهم نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.