هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و اشتیاق بی‌پایان شاعر به معشوق است. شاعر ابراز می‌کند که هزار سال هم به امید دیدار معشوق صبر خواهد کرد و وصال او را آرزو دارد. او از جفا و وفای معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هنوز امیدوار است چهره‌ی معشوق را ببیند. شاعر همچنین اشاره می‌کند که همیشه در پی معشوق خواهد بود و چهره‌ی او را زیبا و جذاب توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۱

هزار سال به امید تو توانم بود
هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود

مرا وصال نباید همان امید خوشست
نه هر که رفت رسید و نه هر که کشت درود

مرا هوای تو غالب شدست بر یک حال
نه از جفای تو کم شد نه از وفا افزود

من از تو هیچ ندیدم هنوز خواهم دید
ز شیر صورت او دیدم و ز آتش دود

همیشه صید تو خواهم بدن که چهرهٔ تو
نمودنی بنمود و ربودنی بربود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.