هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و ایمان خود سخن می‌گوید. او از عشقی مجازی و فریبنده یاد می‌کند که با گمان‌ها و پندارهای نادرست همراه بوده است. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره می‌کند و آن را با مفاهیمی مانند توحید و ایمان مقایسه می‌کند. همچنین، او از دردها و رنج‌های عشق و راهی پر از خطر و فنا سخن می‌گوید که بسیاری در آن جان باخته‌اند. در نهایت، شاعر به نومیدی و خواری در برابر معشوق اشاره می‌کند و از افلاس و بی‌چارگی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی، عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی دینی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۳

از هر چه گمان بر دلم یار نه آن بود
پندار بد آن عشق و یقین جمله گمان بود

آن ناز تکلف بد و آن مهر فسون بود
وان عشق مجازی بد و آن سود و زیان بود

بر روی رقم شد شرری کز دل و جان تافت
و ز دیده برون آمد دردی که نهان بود

توحید من آن زلف بشولیدهٔ او بود
ایمان من آن روی چو خورشید جهان بود

رویی که رقم بود برو دولت اسلام
زلفی که درو مرتدی و کفر نشان بود

بنمود رخ و روم به یک بار بشورید
آیین بت بتگری از دیدن آن بود

پس زلف برافشاند و جهان کفر پراکند
الحق ز چنان زلف مسلمان نتوان بود

گویی که درو پای عزیزان همه سر بود
راهی که در وصل نکویان همه جان بود

از خون جگر سیل وز دل پاره درو خاک
منزلگهش از آتش سوزان دمان بود

بس جان عزیزان که در آن راه فنا شد
گور و لحد آنجا دهن شیر ژیان بود

چون کعبهٔ آمال پدید آمد از دور
گفتند رسیدیم سر ره بر آن بود

بر درگه تو خوار و ز دیدار تو نومید
بر خاک نشستند که افلاس بیان بود

بیرون ز خیالی نبد آنجا که نظر بود
افزون ز حدیثی نبد آنجا که گمان بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.