هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او از تأثیرات عشق و غم ناشی از آن بر دل عشاق و شیفتگان می‌گوید و زیبایی‌های چهره و خط معشوق را با عنبر و دیبا مقایسه می‌کند. شاعر همچنین به تأثیر الهی در زیبایی‌های طبیعت و معشوق اشاره می‌کند و از احساسات خود در خلوت شبانه با معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و زیبایی‌شناسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۴

روزی بت من مست به بازار برآمد
گرد از دل عشاق به یک بار برآمد

صد دلشده را از غم او روز فرو شد
صد شیفته را از غم او کار برآمد

رخسار و خطش بود چو دیبا و چو عنبر
باز آن دو بهم کرد و خریدار برآمد

در حسرت آن عنبر و دیبای نو آیین
فریاد ز بزاز و ز عطار برآمد

رشک است بتان را ز بناگوش و خط او
گویند که بر برگ گلش خار برآمد

آن مایه بدانید که ایزد نظری کرد
تا سوسن و شمشاد ز گلزار برآمد

و آن شب که مرا بود به خلوت بر او بار
پیش از شب من صبح ز کهسار برآمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.