۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

ساقی بده آن شراب گلگون را
کز گونه خجل کند طبر خون را

خواهی که رخ تو رنگ گل گیرد
از کف منه آن شراب گلگون را

ناخوش نتوان گذاشت بی باده
وقت خوش و ساعت همایون را

آن باده عقیق ناب را ماند
چونانکه پیاله، در مکنون را

یک قطره از او فدای هامون کن
تا لاله ستان کنیم هامون را

یک جرعه از او بریز در جیحون
تا گونه گل دهیم جیحون را

افسون غمند باده و مستی
بر لشکر غم گمار، افسون را

کاین صرف کند صروف گیتی را
وآن دفع کند بلای گردون را

باده سبب است عیش مردم را
لیلی غرض است عشق مجنون را

قانون قرار عشرت آمد می
ضایع مکن این قرار و قانون را

گر طالب مال و گنج افزونی
آراسته باش رنج افزون را

بی مال چه بد رسید موسی را
وز گنج چه نفع بود قارون را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.