هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سنایی بیانگر درد و رنج عشق و جدایی است. شاعر از غم عشق و جفاهای معشوق شکایت می‌کند، اما همچنان عاشق و وفادار است. او از اندوه و محنتی که تحمل می‌کند سخن می‌گوید و ابراز می‌کند که برای رضای معشوق از جان و دل می‌گذرد. شاعر معشوق را به زیبایی وصف می‌کند و عشق خود را به او ابراز می‌دارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۷

جانا ز غم عشق تو من زارم من زار
از تودهٔ سیسنبر در بارم در بار

هر چند که بیزار شدم من ز جفاهات
زین مایهٔ بیزاری بیزارم بیزار

تا در کف اندوه بماندست دل من
زین محنت و اندوه بر آزارم آزار

از بهر رضای دل تو از دل و از جان
ای دوست به جان تو که آوارم آوار

ای روی تو چون روز و دو زلفین تو چون شب
پیوسته شب از عشق تو بیدارم بیدار

ای نقطهٔ خوبی و نکویی به همه وقت
گردندهٔ عشق تو چو پرگارم پرگار

پیکار نیم از غمت ای ماه شب و روز
بر درگه سودای تو بر کارم بر کار

در کعبهٔ تیمار اگر چند مقیمم
ای یار چنان دان که به خمارم خمار

از عشوهٔ عشق تو اگر مست شدم مست
از خوردن اندوه تو هشیارم هشیار

از هجر تو نزدیک سنایی چو رخ تو
اندر چمن عشق به گلزارم گلزار
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.