۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

می خوارگان که باده ز رطل گران خورند
رطل گران ز بهر غم بی کران خورند

رطل گران برد ز دل اندیشه گران
درخور بود که باده ز رطل گران خورند

در باده رنگ عارض معشوق دیده اند
رطل گران به قوت و نیروی آن خورند

جان است جنس باده و باده است جنس جان
از بهر جان و راحت او جنس جان خورند

خوشتر ز باده هیچ نعیمی نخورده اند
آنها که مال و نعمت ملک جهان خورند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.