هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از فراموشی عهد و پیمان و تبدیل وفا به جفا توسط معشوق شکایت میکند و از درد هجران و عشق ناکام مینالد. او وضعیت خود را به دشت کربلا و شهدای آن تشبیه میکند و از رنجهای عاشقانه میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، تشبیههای عرفانی و اشاره به مفاهیمی مانند هجران و رنج است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۷
آن عهد و وفای ما کجا شد
از هر دو دلت چرا جدا شد
دی عادت تو همه وفا بود
امروز چرا همه جفا شد
بر لشکر حسن، پادشاهی
چونین شود آنکه پادشا شد
تا تو بشدی بشد قرارم
معلوم نمی شود کجا شد
هجران تو دشت کربلا بود
زو حصه من همه بلا شد
وز خون دو دیده، رویم اینک
چون حلق شهید کربلا شد
زین گونه شود که من شدستم
هر دل که به عشق مبتلا شد
از هر دو دلت چرا جدا شد
دی عادت تو همه وفا بود
امروز چرا همه جفا شد
بر لشکر حسن، پادشاهی
چونین شود آنکه پادشا شد
تا تو بشدی بشد قرارم
معلوم نمی شود کجا شد
هجران تو دشت کربلا بود
زو حصه من همه بلا شد
وز خون دو دیده، رویم اینک
چون حلق شهید کربلا شد
زین گونه شود که من شدستم
هر دل که به عشق مبتلا شد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.