۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

آن عهد و وفای ما کجا شد
از هر دو دلت چرا جدا شد

دی عادت تو همه وفا بود
امروز چرا همه جفا شد

بر لشکر حسن، پادشاهی
چونین شود آنکه پادشا شد

تا تو بشدی بشد قرارم
معلوم نمی شود کجا شد

هجران تو دشت کربلا بود
زو حصه من همه بلا شد

وز خون دو دیده، رویم اینک
چون حلق شهید کربلا شد

زین گونه شود که من شدستم
هر دل که به عشق مبتلا شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.