۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

رونق گرفت کار می از روزگار گل
خوبی و دلبری است همه کار و بار گل

لطف رحیق یافت مزاج می لطیف
آب عقیق برد رخ آبدار گل

هر در که ریخت دیده ی من در فراق یار
آورد ابر و کرد سراسر نثار گل

می خور به وقت بلبل و گل در میان باغ
اکنون که یافت بلبل عاشق کنار گل

ایمن نشین به وقت گل از جور روزگار
گه در پناه باده و گه در جوار گل

با گل رخی که چون گل رخسار او به رنگ
یک گل نبود در همه خیل و تبارگل

گل را به باغ اگر نبود جاودان مقام
ما را بس است روی چو گل یادگار گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.