هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از ساقی می‌خواهد که به او شراب بدهد و در عین حال از او می‌خواهد که از زیاده‌روی بپرهیزد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، عرفان، و فلسفه استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند رهایی از دام دنیوی، همراهی با عیسی، و اهمیت علم اشاره می‌کند. او همچنین از ساقی می‌خواهد که غم را از دل او دور کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۹

ساقیا می ده و نمی کم گیر
وز سر زلف خود خمی کم گیر

گر به یک دم بمانده‌ای در دام
جستی از دام پس دمی کم گیر

رو که عیسی دلیل و همره تست
ره همی رو تو مریمی کم گیر

عالمی علم بر تو جمع شدست
علم باقیست عالمی کم گیر

ز کما بیش بر تو نقصان نیست
چون تو بیشی ز کم کمی کم گیر

بم گسسته ست زیر و زار خوشست
زحمت زخمه را به می کم گیر

گر سنایی غمی‌ست بر دل تو
یا غمی باش یا غمی کم گیر
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.