هوش مصنوعی: این شعر از نظیری، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر درد فراق، امید به رحمت الهی، و پذیرش تقدیر است. شاعر از تلخی‌های زندگی و عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال به امید و رحمت الهی چشم دوخته است. او از صبر و مقاومت در برابر سختی‌ها می‌گوید و در نهایت، تسلیم در برابر عشق و تقدیر را می‌پذیرد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۹

طعم هلال می دهد زهر فراقت آب را
تا تلخ کردی عیش من شیرین ندیدم خواب را

درهای رحمت بر رخم تا شام مردن واکنند
گر چشم از رویت کند یک صبح فتح الباب را

از دولت گم گشته ام شاید نشانی وادهند
باری به دریای امید افکنده ام قلاب را

ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را

طوفان به هر جانب برد بگشا معلم بادبان
لنگر نیندازد کسی دریای بی پایاب را

وعظ طبیب و صبر من بر جان گوارا گشته اند
من سخت تر سازم مرض او تلخ تر جلاب را

با غایت بی طاقتی از عشق نتوانم گریخت
گویی که آتش بسته ره از هر طرف سیماب را

در انتظار رحمتت لب تشنگان افتاده اند
ساقی به کوثر زن قدح دریاب زود اصحاب را

کار «نظیری » در رضا غم خوردن و خوش بودن است
دارم می مردآزما خوش باد شیخ و شاب را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.