هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف شاه و مرکبش می‌پردازد. او زیبایی‌ها و قدرت شاه را با تصاویر شاعرانه مانند مشک پاشیدن از زلف و بوسه باران از لبش، خنجر در دست داشتن و حرکت عیاروارش توصیف می‌کند. شاعر همچنین از عشق و شیفتگی خود به شاه سخن می‌گوید و از تأثیرات جادویی و آسمانی که شاه بر پیرامونش دارد، یاد می‌کند. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که با وجود زندگی عافیت‌طلبانه، عشق به شاه او را به حرکت واداشته است.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تصاویر شاعرانه پیچیده، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد تا بتوان آن را به درستی درک و تفسیر کرد.

غزل شمارهٔ ۱۹۳

بامدادان شاه خود را دیده‌ام بر مرکبش
مشک پاشان از دور زلف و بوسه باران از لبش

صد هزاران جسم و جان افشان و حیران از قفاش
از برای بوسه چیدن گرد سایهٔ مرکبش

خنجری در دست و «من یرغب» کنان عیاروار
جسم و جان عاشقان تازان سوی «من برغبش»

بهر دفع چشم زخم مستش را چو من
خیل خیل انجم همی کردند یارب یاربش

سوی دیو و دیو مردم هر زمان چون آسمان
از دو ماه نو شهاب انداز نعل اشهبش

کفر و دین و دیو مردم هر زمان چون آسمان
از دو ماه نو شهاب انداز، نعل اشبهش

دستها بر سر چو عقرب روز و شب از بهر آنک
تا چرا بر می‌خورد پروین ز مشک عقربش

درج یاقوتیش دیدم، پر ز کوکبهای سیم
یارب آن درجش نکوتر بود یا آن کوکبش

جان همی بارید هر ساعت ز سر تا پای او
گوییا بودست آب زندگانی مشربش

آفتابی بود گفتی متصل با شش هلال
چون بدیدم آن دو تا رخسار و شش تو غبغبش

هر زمان از چشم و لعلش، غمزه‌ای و خنده‌ای
جان فزودن کیش دیدم دل ربودن مذهبش

گر چه بودم با سنایی در جهان عافیت
هم بخوردم آخرالامر از پی حبش حبش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.