هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عشق، ناامیدی و بی‌وفایی می‌پردازد. شاعر از عشق نافرجام، رنج‌های روحی و احساس تنهایی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «سیلاب خون» و «اشک گرم»، عمق درد خود را نشان می‌دهد. همچنین، اشاره‌ای به بی‌وفایی دنیا و دشواری تغییر دشمنی به دوستی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با بیان درد و رنج‌های روحی، برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۸

کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی را
به قدر روز محشر طول دادی هر زمانی را

سئوالی کن ز من امروز تا غوغا به شهر افتد
که اعجاز فلانی کرده گویا بی زبانی را

به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را

کتاب هفت ملت گر بخواند آدمی عامی است
نخواند تا ز جزو آشنایی داستانی را

به افسون موم از آهن کردن آسان تر از آن باشد
که از کین بر سر مهر آوری نامهربانی را

به عشاق اشک گرم و روی زرد از بهر آن دادند
کز استغنا فرود آرند مستغنی جوانی را

اگر از خار خار بی وفایی های گل نبود
سحرگه عندلیبی برنخیزد گلستانی را

دلا سیلاب خون را از شکاف سینه بیرون کن
که امشب سوده ام بر دیده خاک آستانی را

نمی دانم «نظیری » کیست چون می آمدم زان کوی
به حال مرگ دیدم، بر سر ره ناتوانی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.