۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹

ادب گرفته عنان خمار و مستی ما
برابر است بلندی ما و پستی ما

به خود ز دوست نیابیم تا ز می مستیم
تمام دوست پرستی است می پرستی ما

هزار ساغر دیدار شد تهی و هنوز
فرود حوصله ماست شوق و مستی ما

خمار شام ندارد صبوح ما هرگز
به یک طلوع بود نشئه الستی ما

مثال صورت موهوم بی نشان بودیم
به منظر تو کشیدند نقش هستی ما

ز حقه کهرت کام برنمی آید
ز تنگی دهن تست تنگ دستی ما

ز گونه های «نظیری » طپانچه پوست بریخت
عذار دف نخورد ضربت دو دستی ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.