هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از جوانی می‌خواهد که از زندگی لذت ببرد، غم و اندوه را کنار بگذارد و به عیش و نوش بپردازد. شاعر به جوان توصیه می‌کند که از قید و بندهای عرفی و اخلاقی رها شود و به دنبال لذت‌های دنیوی برود. همچنین، شاعر از جوان می‌خواهد که با حضور خود، مجلس را شاد و خرم کند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، توصیه به رهایی از قید و بندهای اخلاقی و عرفی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد و نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۷

برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش
وین گفت مرا خوار مدار ای پسر خوش

باده خور و مستی کن و دلداری و عشرت
و اندوه جهان باد شمار ای پسر خوش

رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان
و آن چت بنخارد بمخار ای پسر خوش

خواهی که بود خاک درت افسر عشاق
در باده فزون کن تو خمار ای پسر خوش

ناموس خرد بشکن و سالوس طریقت
وز هر دو برآور تو دمار ای پسر خوش

زهد و گنه و کفر و هدی را همه در هم
در باز به یک داو قمار ای پسر خوش

تا زنده شود مجلس ما از رخ و زلفت
در مجلس ما مشک و گل آر ای پسر خوش

از جان و جوانی نبود شاد سنایی
تا دل نکند بر تو نثار ای پسر خوش

صد سجدهٔ شکر از دل و از جان به تو آرد
او را ز چه داری تو فگار ای پسر خوش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.