هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف یک جشن و شادی عمومی میپردازد. در این جشن، افراد مختلف از جمله شیخ، ندیم، رییس، قاضی و مفتی با رقص و موسیقی شرکت میکنند. همچنین، مفاهیمی مانند شکستن قوانین و هنجارهای اجتماعی، مستی، و شور و نشاط در آن دیده میشود. شاعر از استعارهها و تصاویر مختلف مانند شکستن شیشه، کاسه، و جام جهاننما استفاده کرده است تا حس شادی و هرج و مرج را منتقل کند.
رده سنی:
18+
این متن شامل مفاهیم پیچیدهای مانند عرفان، انتقاد اجتماعی، و استعارههای عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به مستی و شکستن هنجارهای اجتماعی دارد که مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۷۳
نشاط عید گدا عجب پادشا بشکست
شد از معانقه چین بر رخ قبا بشکست
چنان به یک دگر آمیختند شیخ و ندیم
که مست شیشه در آغوش پارسا بشکست
رییس و قاضی و مفتی به رقص برجستند
نشاط نای و دهل شرم روستا بشکست
مسافر از پی جان بود چشم قربانی
نگاه تا نرود زان بساط، پا بشکست
دل شکسته در آن کوی می کنند درست
چنانکه خود نشناسی که از کجا بشکست
به آب خضر سکندر نبرد زآینه راه
سفال میکده جام جهان نما بشکست
به فطر روزه میی داد پیر باده فروش
که هم گداز حسد کاسه گدا بشکست
زمانه طفل طبیعت شد، آنقدر که ادیب
کمر ببست پی شوخی و قبا بشکست
شکست توبه هرکس به قدر حال امروز
«نظیری » از خم می صوفی از هوا بشکست
شد از معانقه چین بر رخ قبا بشکست
چنان به یک دگر آمیختند شیخ و ندیم
که مست شیشه در آغوش پارسا بشکست
رییس و قاضی و مفتی به رقص برجستند
نشاط نای و دهل شرم روستا بشکست
مسافر از پی جان بود چشم قربانی
نگاه تا نرود زان بساط، پا بشکست
دل شکسته در آن کوی می کنند درست
چنانکه خود نشناسی که از کجا بشکست
به آب خضر سکندر نبرد زآینه راه
سفال میکده جام جهان نما بشکست
به فطر روزه میی داد پیر باده فروش
که هم گداز حسد کاسه گدا بشکست
زمانه طفل طبیعت شد، آنقدر که ادیب
کمر ببست پی شوخی و قبا بشکست
شکست توبه هرکس به قدر حال امروز
«نظیری » از خم می صوفی از هوا بشکست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.