هوش مصنوعی:
این شعر از نظیری نیشابوری بیانگر دردها و رنجهای عاشقانه، ناامیدیها و انتظارهای بیپاسخ است. شاعر از ناملایمات زندگی، دوری از معشوق و بیعدالتیهای روزگار شکایت میکند و با تصاویر شاعرانه، حالات درونی خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود مضامین پیچیده و احساسی در شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۷۴
نظر به ظاهر و صیاد در خفا خفتست
اجل رسیده چه داند بلا کجا خفتست
کجا ز فتنه آن چشم نیم باز رهیم
که فتنه خاسته از خواب و پای ما خفتست
کسی به قلب شبم ترکتاز می آرد
که بر فراش قصب پای در حنا خفتست
شمیم مهر ز باغ وفا نمی آید
به هر چمن که تو نشکفته یی صبا خفتست
طبیب عشق ببرد طمع ز بیماری
که شب به راحت ازین درد بی دوا خفتست
کسی از معانقه روز وصل یابد ذوق
که چند شب ز هم آغوش خود جدا خفتست
بگیر کام دل ای کعبتین مردم چشم
که بردت آمده و نقش بر قفا خفتست
شب امید به از صبح عید می گذرد
که آشنا به تمنای آشنا خفتست
فسانه صرف «نظیری » مکن که خواب کند
شکسته یی که به صد درد مبتلا خفتست
اجل رسیده چه داند بلا کجا خفتست
کجا ز فتنه آن چشم نیم باز رهیم
که فتنه خاسته از خواب و پای ما خفتست
کسی به قلب شبم ترکتاز می آرد
که بر فراش قصب پای در حنا خفتست
شمیم مهر ز باغ وفا نمی آید
به هر چمن که تو نشکفته یی صبا خفتست
طبیب عشق ببرد طمع ز بیماری
که شب به راحت ازین درد بی دوا خفتست
کسی از معانقه روز وصل یابد ذوق
که چند شب ز هم آغوش خود جدا خفتست
بگیر کام دل ای کعبتین مردم چشم
که بردت آمده و نقش بر قفا خفتست
شب امید به از صبح عید می گذرد
که آشنا به تمنای آشنا خفتست
فسانه صرف «نظیری » مکن که خواب کند
شکسته یی که به صد درد مبتلا خفتست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.