هوش مصنوعی:
این شعر از نظیری بیانگر درد هجران و غم عشق است. شاعر از رنجهای عاطفی، ناامیدیها و تلخیهای زندگی میگوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند آتش سودا، روغن سوخته و نخلهای امید از بین رفته توصیف میکند. او از مستی و نشاط نیز سخن میگوید، اما در نهایت غم و ملال بر دلش چیره میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی و غمانگیزی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای درک کامل، به بلوغ فکری نیاز داشته باشد.
شمارهٔ ۱۰۳
هجران نمکی سودو به داغ دل ما ریخت
سودای تو آتش ز دماغ دل ما ریخت
هر روغن صافی که به بیهوده فلک سوخت
غم دردی آن را به چراغ دل ما ریخت
رفتیم به سر زود درین محفل مستان
ساقی می تندی به ایاغ دلما ریخت
ما را به نشاط و طرب آسان بگذارند
غم خون جهانی به سراغ دل ما ریخت
هر نخل امیدی که نشاندیم درین باغ
برگ و برش از لاله و لاغ دل ما ریخت
کلفت ز کجا آمد و رنجش ز کجا خاست؟
بد کرد ملالی به فراغ دل ما ریخت
بر عشرت ما زود ملالست «نظیری »
تا صبح نفس زد گل باغ دل ما ریخت
سودای تو آتش ز دماغ دل ما ریخت
هر روغن صافی که به بیهوده فلک سوخت
غم دردی آن را به چراغ دل ما ریخت
رفتیم به سر زود درین محفل مستان
ساقی می تندی به ایاغ دلما ریخت
ما را به نشاط و طرب آسان بگذارند
غم خون جهانی به سراغ دل ما ریخت
هر نخل امیدی که نشاندیم درین باغ
برگ و برش از لاله و لاغ دل ما ریخت
کلفت ز کجا آمد و رنجش ز کجا خاست؟
بد کرد ملالی به فراغ دل ما ریخت
بر عشرت ما زود ملالست «نظیری »
تا صبح نفس زد گل باغ دل ما ریخت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.