۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵

کس ننمود جرعه یی کز جگرم گزک نخواست
بی نمکی نگفت کس کز سخنم نمک نخواست

هرکه زیاده دادمش عربده بیشتر نمود
پر ترکش نساختم کاسه که پر ترک نخواست

آمده نقش بازیم ورنه فراز دیده ام
کس ننشست کز حسد جای دو شش دو یک نخواست

من همه عجز و همگنان میل نزاع می کنند
هرکه حریرباف شد عاقل ازو خسک نخواست

رنگ رخ سخن نشان می دهد از عیار مرد
صاحب فهم خورده بین ناسره را محک نخواست

گفت و شنید دوستان مایه عیش می شود
آن که شمرده زد نفس همدمی ملک نخواست

عالم و یک مسیح دم، دیر مغان و یک صنم
هرچه بخواست رای من اختر نه فلک نخواست

مصرع نظم بی غلط صفحه نثر بی سقط
نسخه نظم و نثر من نقطه سهو و شک نخواست

نظم «نظیری » از ازل معجزه خیز آمده
گزلک جاهلی مکش نسخه صنع حک نخواست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.