هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، وصال، می‌نوشی، و رهایی از قیدوبندهای دنیوی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان کمال و وصال جاودانه یاد می‌کند و از زاهدانی که از لذت‌های زندگی دوری می‌کنند، انتقاد می‌نماید. همچنین، به مفاهیمی مانند شب‌زنده‌داری، می‌نوشی، و رهایی از دغدغه‌های روزمره اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن شامل مضامین عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مفاهیم مرتبط با آن، این شعر را برای گروه سنی بزرگسال مناسب‌تر می‌کند.

شمارهٔ ۱۱۱

ذوقی به کمالست و وصالی به دوامست
امروز به ما منزلت عشق تمامست

بر صوفی بی وجد وبالست عبادت
بر شیشه که خالی ست ز می سجده حرامست

دادیم به معشوقه و می دنیی و دین را
بدنام شدن در دو جهان غایت نامست

احیای شب ما و صبوحی حریفان
مهتاب همه روزن و صبح همه بامست

جمعی که گرفتاری ایام شناسند
چون شب پره از نور گریزند که دامست

می گریم و از گریه چو طفلم خبری نیست
در دل هوسی هست ندانم که کدامست

ساقی غم دوران مخور و رطل گران ده
شادست جهان تا می حسن تو به جامست

گویید به زاهد بچه عصمت نفروشد
بوی می دوشینه هنوزش به مشامست

رنجور و الم دیده و پیرست «نظیری »
جام سحری چون نخورد ماه صیامست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.