هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و ناامیدی از وصال معشوق سخن میگوید. شاعر با بیانهای مختلف تأکید میکند که عشق او یکطرفه است و معشوق به او توجهی ندارد. او از بیوفایی معشوق شکایت دارد و میگوید که نامش در میان وفاداران نیست. شاعر همچنین از آزارهای عشق و نبود لذت در این رابطه مینالد و در نهایت به این نتیجه میرسد که پایان این عشق، خوشایند نیست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و ناامیدی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق یکطرفه و حسرت، نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۱۳
عشق را کام به عهد دل خود کام تو نیست
صبح امید و شب وصل در ایام تو نیست
خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
من دل شیفته آزار نمی دانم چیست
که ز خویشم خبر از لذت دشنام تو نیست
آب حیوان نخورد صید تو از لذت تیغ
جان به حسرت دهد آن مرغ که در دام تو نیست
آتشم در سر و سامان به چه تدبیر زدی؟
یک سر مو چو مرا نیست که خود رام تو نیست
آخر ای در گرامی ز کدام آب و گلی
هیچ دل نیست که پرورده اکرام تو نیست
به برازندگی قامت موزون نازم
یک قبا نیست که شایسته اندام تو نیست
باش در دوستی از خویش «نظیری » نومید
که ز آغاز تو پاینده تر، انجام تو نیست
صبح امید و شب وصل در ایام تو نیست
خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
من دل شیفته آزار نمی دانم چیست
که ز خویشم خبر از لذت دشنام تو نیست
آب حیوان نخورد صید تو از لذت تیغ
جان به حسرت دهد آن مرغ که در دام تو نیست
آتشم در سر و سامان به چه تدبیر زدی؟
یک سر مو چو مرا نیست که خود رام تو نیست
آخر ای در گرامی ز کدام آب و گلی
هیچ دل نیست که پرورده اکرام تو نیست
به برازندگی قامت موزون نازم
یک قبا نیست که شایسته اندام تو نیست
باش در دوستی از خویش «نظیری » نومید
که ز آغاز تو پاینده تر، انجام تو نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.