هوش مصنوعی:
این شعر از «نظیری» بیانگر درد و رنج عشق نافرجام، ناامیدی از زندگی و ناکامیهای انسان در برابر تقدیر است. شاعر از بیعدالتیهای روزگار، بیمهری معشوق و ناتوانی در رسیدن به آرزوها شکایت میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند صبر، عشق، رنج و تسلیم در برابر سرنوشت اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۲۲
داغ دل در عشق افسردن نمی داند که چیست
لاله این باغ پژمردن نمی داند که چیست
خنده بر حالم مزن کاین گریه هرکس را گرفت
دامن از خون دل افشردن نمی داند که چیست
عشق از یک تاختن بنگاه دل تاراج کرد
صبر بی دل حمله آوردن نمی داند که چیست
باغبان دهر نخل عمر را آبی نداد
کاشتن دانسته پروردن نمی داند که چیست
ترک خصمی کن که دارد خوی افعی روزگار
نیست تا آزرده آزردن نمی داند که چیست
غنج و افسون زلیخا کار در یوسف نکرده
هرکه دل درباخت دل بردن نمی داند که چیست
عشرت تنگ دل ما نورس هر گلشن است
غنچه برگ عیش گستردن نمی داند که چیست
از حجاب امشب «نظیری » باده بر سجاده ریخت
پارسا آداب می خوردن نمی داند که چیست
لاله این باغ پژمردن نمی داند که چیست
خنده بر حالم مزن کاین گریه هرکس را گرفت
دامن از خون دل افشردن نمی داند که چیست
عشق از یک تاختن بنگاه دل تاراج کرد
صبر بی دل حمله آوردن نمی داند که چیست
باغبان دهر نخل عمر را آبی نداد
کاشتن دانسته پروردن نمی داند که چیست
ترک خصمی کن که دارد خوی افعی روزگار
نیست تا آزرده آزردن نمی داند که چیست
غنج و افسون زلیخا کار در یوسف نکرده
هرکه دل درباخت دل بردن نمی داند که چیست
عشرت تنگ دل ما نورس هر گلشن است
غنچه برگ عیش گستردن نمی داند که چیست
از حجاب امشب «نظیری » باده بر سجاده ریخت
پارسا آداب می خوردن نمی داند که چیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.