هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره‌ی بی‌مهری دوستان، ناکامی‌های زندگی، و ناامیدی از رسیدن به آرزوهاست. شاعر از بی‌وفایی روزگار و دوستان شکایت دارد و احساس می‌کند که تلاش‌هایش بی‌ثمر مانده‌اند. او همچنین به ناتوانی در رسیدن به وصال معشوق و بی‌طاقتی در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، ناامیدی و شکایت از زندگی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۲۸

داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست
در دلش ره دارم و بر آستانم راه نیست

بخت با ما سرکش است و مدعا با ما به جنگ
کهربای شوق ما را جذبه یک کاه نیست

فصل ها شد در تباهی، برنیامد عمر ما
کشتی ما را سفر از سیر سال و ماه نیست

شست دل صد ره گشودم بر هدف کاری نکرد
گوییا پیکان و پر با این خدنگ آه نیست

خاطر دوران ز کین دوستان در عهد تو
آن چنان پر شد که دل ها را به دل ها راه نیست

عرض حال جمله ره دارد به خلوتگاه رب
جز دعای من که او مقبول این درگاه نیست

پیش از ین در جان سپاری ها از آن لب قسمتم
حرف تلخی بود اکنون گاه هست و گاه نیست

جستجوی وصل با این زندگی بی طاقتی است
ذوقی از پرواز با این رشته کوتاه نیست

گر «نظیری » شکوه از بی مهریت دارد مرنج
عیب صاحب را که پوشد بنده، دولتخواه نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.