هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و غم ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌قراری و ناله‌هایش در فراق معشوق می‌گوید و از وعده‌های بی‌پایه‌ای که به او داده شده است، شکایت می‌کند. شاعر با وجود درد و رنج، همچنان به یاد لب شیرین معشوق، هر زهری را نوشیدنی می‌داند.
رده سنی: 15+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳

دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش
تو چه دانی که چه بود از غم تو بر من دوش

می زدم آب صبوری زد و دیده بر دل
چون دل از آتش عشق تو برآوری جوش

گاه چون نای بدم از غم تو با ناله
گاه بودم چو کمانچه ز فراقت به خروش

هر شبم وعده دهی کایم و نایی بر من
چند ازین عشوه خرم من ز تو ای عشوه فروش

هم به جان تو که بر یاد لب نوشینت
هر چه در عالم زهرست توان کردن نوش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.