هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و غم ناشی از آن سخن می‌گوید. او عشق خود را به معشوق ابراز کرده و از بی‌توجهی و فراموشی معشوق شکایت می‌کند. شاعر بیان می‌کند که غم عشق معشوق هرگز از یادش نمی‌رود و از معشوق می‌خواهد که او را فراموش نکند. او از بی‌خوابی و درد ناشی از فراق می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به درد و رنج او توجه کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیمی مانند غم، فراق و شکایت از عشق ممکن است برای سنین پایین سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۲

در عشق تو ای نگار خاموش
بفزود مرا غمان و شد هوش

من عشق ترا به جان خریدم
تو مهر مرا به یاوه مفروش

هرگز نشود غمت ز یادم
تو نیز مرا مکن فراموش

شد خواب ز چشم من رمیده
تا هست غم توام در آغوش

ما را چه کشی به چشم آهوی
مار ا چه دهی تو خواب خرگوش

آویخته شد دلم نگون سار
همچون سر زلفت از بر دوش

تا آب رخم فراق تو ریخت
آمد دل من ز درد در جوش

تا کی ز تو خواهم استعانت
یک روز حدیث بنده بنیوش

گر زهر هلاهل از تو یابم
با یاد تو زهر باشدم نوش

امشب به جهنم ز جور عشقت
گر زان که نجستم از غمت دوش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.