۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۳

گل بیداد دسته بسته اوست
مهر در دل خسک شکسته اوست

همه جا ناخن تصرف بند
هر کجا سینه یی است خسته اوست

این که گم گشته عهد و شرط وفا
ریو و رنگ زیاد جسته اوست

برد اندیشه بتان ز دلم
کعبه دل صنم شکسته اوست

خس بستان و خار دیوارش
قید مرغ رسن گسسته اوست

سرو بالا و عبهر نظرش
دست پرورد و خانه رسته اوست

تا برآید به رنگ رخسارش
باده در خون دل شسته اوست

عشق هر دم به تازه سودایش
عقل کهنه فروش رسته اوست

به سبوی مغان بلا نرسد
که به دست کریم دسته اوست

نزل روح الامین «نظیری » را
نامه پیک پی خجسته اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.