۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۸

چگونه نام تو آریم بر زبان گستاخ
که یاد تو نتوان کرد در نهان گستاخ

اگر به گلبن تو بلبلی پناه آورد
کسی نمی زندش گل بر آشیان گستاخ

هر ارجمند که در راه تو شهید شود
هما نمی کندش قصد استخوان گستاخ

اگر سؤالی از آب لب کنیم خیره ببخش
به میزبان کریم است، میهمان گستاخ

به کعبه سجده عارف نمی کنند قبول
اگر به دیر نهد پا بر آستان گستاخ

محرمات حرمگاه های معبودند
به مقتضای طبیعت مده عنان گستاخ

عجب که جان به سلامت برند مغروران
ستارگان قدرانداز و آسمان گستاخ

چگونه حرمت درویش پارسا ماند
سؤال زشت و، غنی سخت دل، زبان گستاخ

مباد صاعقه بی نیازیی بجهد
چنین مجوی «نظیری » ازو نشان گستاخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.