هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند ناامنی، گذرا بودن زندگی، فریب خوردن توسط دیگران، و ناتوانی در فرار از سرنوشت می‌پردازد. شاعر از بی‌پناهی انسان در برابر حوادث و نیروهای خارج از کنترلش سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند مرگ، غم، و فریب اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و اشاره به موضوعات سنگین مانند مرگ و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا باعث ایجاد پریشانی ذهنی شود. این محتوا更适合 افرادی که توانایی تحلیل و درک مفاهیم انتزاعی را دارند.

شمارهٔ ۱۴۹

چو نیست حد که به بالین نهیم سر گستاخ
چه سود از حرم امن و خوابگاه فراخ

هزار جا ز برون می زنند طبل رحیل
هنوز رخت ز ایوان کسی نبرده به کاخ

نشسته نغمه سرایان به هم چه دانستیم
که سنگ تفرقه مان بر پرانداز سر شاخ

ز دام و دانه صیاد مرغ می نالید
خبر نداشت که بر سیخ می کشد طباخ

غبار لشکر یأجوج غم، جهان بگرفت
که گفت سد سکندر نمی شود سوراخ

به هیچ حیله ز پیش اجل خلاصی نیست
ز گرگ اگر بجهی پوست می کند سلاخ

چنان رسید جراحت به دل که دیده ندید
ز زخم حادثه، ناگهان «نظیری » آخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.