هوش مصنوعی: این شعر از نظیری بیانگر احساسات عمیق شاعر از غم، هجران و عشق است. او از رفتن به جایی سخن می‌گوید که غم و ناله‌ها در آنجا جمع می‌شوند و با تصاویر شاعرانه مانند یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر همچنین از ایمان، مرگ و رضوان سخن می‌گوید و در نهایت، احساس خود را از هجران معشوق با بیانی دردناک توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و هجران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۵۳

می روم جایی که غم آنجا ز دل ها می رود
ناله از هرجا که می خیزد به آن جا می رود

بعد جان دادن به دنبال اجل بینم چنانک
گوییا صد یوسف از پیش زلیخا می رود

تحفه رضوان اگر بر کف ندارم دور نیست
تا به مرگ از طفلیم ایمان به یغما می رود

شاید ار دردی به محتاجان فروشد می فروش
هر که را یک درهمست آن جا به سودا می رود

من نخواهم رفت اما بهر تسکین دلش
هرکجا بینید گوییدش که فردا می رود

بر من اندوهی هجوم آورده از هجران او
کز درش تا می روم دل در ته پا می رود

می روم نوعی ز کوی او که پنداری به خشم
صدکس از پیش و پسم بهر تقاضا می رود

گر ز لوح چهره لیلی همی آرد سبق
خاطر شوریده مجنون به صحرا می رود

شهر و صحرا ار «نظیری » سوخت از آه وداع
می رود نوعی که پنداری ز دنیا می رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.