هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نظیری نیشابوری، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به بیان درد‌های عشق، جدایی و امید به وصال می‌پردازد. شاعر از گشودن گره‌های دل، درد نایافتن معشوق و امید به دیدار او سخن می‌گوید. همچنین، از عناصر طبیعت مانند بلبل، گلستان و باد صبا برای تقویت احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۵۴

هر سحر سلسله از پای سحر بگشایند
از گشادش گرهی از دل ما بگشایند

درد نایافتنم سوخت ندانم ز کجا
بلبلان را به چمن راه نوا بگشایند

کارم از زلف گره گر تو پیچیده تر است
سر این رشته ندانم ز کجا بگشایند

آخر ای گل گذری کن به گلستان تا کی؟
چشم نرگس به ره باد صبا بگشایند

بر هم افتاده دل و دیده برانداز نقاب
تا همه عقد گهر روی نما بگشایند

هر کجا فتنه آن چشم سیه در کارست
کفر باشد که زبان را به دعا بگشایند

سیر این دایره بد نیست ولی می ترسم
چشمم از خویش ببندند چو پا بگشایند

گر به میخانه «نظیری » برم این زمزمه را
مطربانم گره از بند قبا بگشایند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.