هوش مصنوعی: این شعر از نظیری، شاعر فارسی‌زبان، به زیبایی تغییرات طبیعت و احساسات انسانی را به تصویر می‌کشد. در آن، مفاهیمی مانند عشق، گذر زمان، تحول طبیعت و حقیقت وجودی انسان با استفاده از استعاره‌های زیبا بیان شده‌اند. شاعر از خواب و بیداری، عشق و رنج، و ظهور حقیقت سخن می‌گوید و در نهایت به تأثیر شعر و ادبیات در ثبت وقایع اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۵۸

آن بخت فتنه جو که تو دیدی به خواب شد
وان دل که بود سخت تر از خاره آب شد

گلگونه هوا و هوس رنگ واگذاشت
خال و خط عروس طبیعت خراب شد

دل را که حرف سوختگان داغ کرده بود
می رفت تا بر آتش ایشان کباب شد

در بحر شوق کشتی دل ریسمان برید
در کوی یار خیمه تن بی طناب شد

این بو ز سنبل و گل هر کشوری نخاست
تا در خطا کدام گیا مشک ناب شد

دایم کسی به قافله بودست پاسبان
بیدار شو که چشم رفیقان به خواب شد

خشکی لب به تشنه لبان آب می دهد
تا مستعد شدیم دعا مستجاب شد

مستی چه خوب کرد که این پرده برگرفت
رخساره حقیقت ما بی نقاب شد

تاریخ واقعات شهان نانوشته ماند
افسانه ای که گفت «نظیری » کتاب شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.