هوش مصنوعی:
این شعر از نظیری بیانگر درد و رنج عشق و انتظار است. شاعر از بیمهری معشوق و ناامیدی از رسیدن به آرزوها میگوید. او به ذلت و درماندگی خود اشاره میکند و از این که معشوق تنها در زمان درماندگی به او رحم میکند، شکایت دارد. همچنین، شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق واقعی با راحتی و آسایش همراه نیست و عاشقان را با سختیها و محرومیتها میآزماید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۵۹
گر تشنه بر سر خم میرم عجب نباشد
رحمی نمی نمایند تا جان به لب نباشد
با صد امید خواندند کز انتظار سوزند
چون در نمی گشایند کاش این طلب نباشد
صهبای راز دادند سرمست شوق کردند
گویند لب گشودن شرط ادب نباشد
من یک سبب ندارم وز کبر بر در بخت
یک مدعا نسازند تا صد سبب نباشد
چون ذلتی ببینند آمرزشی نمایند
پایی اگر بلغزد جای طرب نباشد
هرگز دل توانگر لذت نیابد از عشق
غم نیست عاشقان را گر قوت شب نباشد
از عقدهای دوران دل بد مکن «نظیری »
آن را که واگذارند جز از غضب نباشد
رحمی نمی نمایند تا جان به لب نباشد
با صد امید خواندند کز انتظار سوزند
چون در نمی گشایند کاش این طلب نباشد
صهبای راز دادند سرمست شوق کردند
گویند لب گشودن شرط ادب نباشد
من یک سبب ندارم وز کبر بر در بخت
یک مدعا نسازند تا صد سبب نباشد
چون ذلتی ببینند آمرزشی نمایند
پایی اگر بلغزد جای طرب نباشد
هرگز دل توانگر لذت نیابد از عشق
غم نیست عاشقان را گر قوت شب نباشد
از عقدهای دوران دل بد مکن «نظیری »
آن را که واگذارند جز از غضب نباشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.