هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تفاوت‌های بین جوانی و پیری می‌پردازد و از تغییراتی که با افزایش سن در رفتار و نگرش افراد ایجاد می‌شود سخن می‌گوید. شاعر اشاره می‌کند که پیران با وجود تجربه‌های فراوان، گاهی در دام تزویر و غرور گرفتار می‌شوند، در حالی که جوانی با بی‌باکی و شادی همراه است. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند تقدیر، خجالت، و فریبندگی ظواهر می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم فلسفی و انتقادی درباره زندگی و رفتار انسان است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند تزویر و فریب نیاز به درک بالاتری از زندگی اجتماعی دارند.

شمارهٔ ۱۸۹

پیران که دقع قبض طباشیر برده اند
آب رخ جوان به دم پیر برده اند

چون من هر آن کسان که نفس کرده اند سرد
نور سحر به ناله شبگیر برده اند

سرگشته اند اگرچه به تحصیل تجربه
پی تا فراز طارم تدبیر برده اند

از سالخوردگان نبود خوش فضول از آنک
صحبت به ضیف خانه تقدیر برده اند

پیران ز روز تیره سیه کار می شوند
با آن که مو سفید سر از شیر برده اند

بی باکی و غرور جوانی نماند حیف
پیران همه خجالت و تقصیر برده اند

شادی به شیب کز می و افیون بود چه حظ؟
این قوم ره به عیش به تزویر برده اند

گر کج شود به ما دل نازک به آن سزد
بار گران به قامت چون تیر برده اند

با موی همچو سبحه کافور نگروند
آنان که دل به زلف چو زنجیر برده اند

یوسف فریب گرگ ممثل کجا خورد؟
روبه به صید کردن نخجیر برده اند

وحشی چو تو، شکار «نظیری » کجا شود
شهباز را به دام مگس گیر برده اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.