هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناکامیها و نادیده گرفته شدنهای خود میگوید. او از تلخیهای زندگی و بیعدالتیهایی که تجربه کرده سخن میراند و بیان میکند که با وجود تمام رنجها، هنوز امیدوار است. همچنین، از عشق و شوق درونی خود میگوید که تا پایان عمر همراه او خواهد بود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۹۸
افسانه شیرین مرا گوش نکردند
صد تلخ چشیدم شکری نوش نکردند
یک خرده گرفتند پس از نکته بسیار
گشتیم فراموش و فراموش نکردند
ما روزه ازین مائده بر خشک گشادیم
در کاسه ما جرعه سر جوش نکردند
معلوم شد از مستی ما حوصله ما
دادند به حکمت می و بیهوش نکردند
باید به عصا رفت چو موسی که درین راه
یک چاه نکندند که خس پوش نکردند
در حلقه شدم زان خط رخسار و قرینم
با کوکب آن صبح بناگوش نکردند
جانم به ره پردگیان سحری سوخت
سویم نگهی از ته شب پوش نکردند
خونابه به بو آمده بر جیب و کنارم
زان سنبل خوش بوم در آغوش نکردند
امروز نه رحمست که لب تشنه گذارند
آن را که لبی تر ز می دوش نکردند
فریاد ازین شوق که در جان «نظیری » است
تا مردنش از زمزمه خاموش نکردند
صد تلخ چشیدم شکری نوش نکردند
یک خرده گرفتند پس از نکته بسیار
گشتیم فراموش و فراموش نکردند
ما روزه ازین مائده بر خشک گشادیم
در کاسه ما جرعه سر جوش نکردند
معلوم شد از مستی ما حوصله ما
دادند به حکمت می و بیهوش نکردند
باید به عصا رفت چو موسی که درین راه
یک چاه نکندند که خس پوش نکردند
در حلقه شدم زان خط رخسار و قرینم
با کوکب آن صبح بناگوش نکردند
جانم به ره پردگیان سحری سوخت
سویم نگهی از ته شب پوش نکردند
خونابه به بو آمده بر جیب و کنارم
زان سنبل خوش بوم در آغوش نکردند
امروز نه رحمست که لب تشنه گذارند
آن را که لبی تر ز می دوش نکردند
فریاد ازین شوق که در جان «نظیری » است
تا مردنش از زمزمه خاموش نکردند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.