هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سنایی، عشق و ستایش معشوق را بیان می‌کند. شاعر از زلف و روی معشوق به عنوان بند و دام عاشق یاد می‌کند و از او می‌خواهد که جمال خود را نشان دهد و عاشق را سیراب کند. او همچنین از عشق به عنوان ننگ و نام عاشق یاد می‌کند و از معشوق می‌خواهد که سلام عاشق را بشنود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۱

ای زلف تو بند و دام عاشق
ای روی تو ناز و کام عاشق

در جستن تو بسی جهانها
بگذشته به زیر گام عاشق

بنمای جمال خویش و بفزای
در منزلت و مقام عاشق

وز شربت لطف خویش تر کن
آخر یک روز کام عاشق

وز بادهٔ وصل خویش پر کن
یک شب صنما تو جام عاشق

اکنون که همه جهان بدانست
از عشق تو ننگ و نام عاشق

بشنو جانا تو از سنایی
تا بگذارد پیام عاشق

بر عاشق اگر سلام نکنی
باری بشنو سلام عاشق
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.