هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیداری و تحولی عمیق در جهان و انسان را توصیف می‌کند. با بیداری حسن، فتنه‌ای برپا می‌شود و حقایق نهان آشکار می‌گردد. شاعر از شبی می‌گوید که صبح سعادت از آن دم زده است. با وجود عدم اجابت بی‌محبت، تسلیم در جهان طنین‌انداز می‌شود. ذرات جهان در جستجوی عشق برمی‌خیزند و عشق بر خاک انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. عقل در برابر عشق سکوت می‌کند و روح آزاد از این معرکه جان به در می‌برد. نظیری نیز از این قصه سر درنمی‌آورد، هرچند عمری به سخن و ورق‌زنی گذرانده است.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۰

حسن جنبید ز خواب و مژه را برهم زد
فتنه برپا شد و نیشی به رگ عالم زد

هرچه در پرده نهان بود هویدا کردند
چه شبی بود که این صبح سعادت دم زد؟

بی محبت ننمودند اجابت هرچند
بانگ تسلیم ملک بر فلک اعظم زد

به طلب جمله ذرات جهان برجستند
مایه عشق چو بر خاک بنی آدم زد

خواست آیینه تحقیق به ما بسپارد
قفل کوری به دل و دیده نامحرم زد

غرض آن داشت که از عشوه اش آگه باشم
بر درون زخم ز اندیشه نمک از غم زد

عقل چون دید که عشق آمد و خوانخوار آمد
لب فرو بست و دم از سلطنت خود کم زد

روح آزاد کزین معرکه جان بیرون برد
دست در حلقه فتراک خم اندر خم زد

سر ازین قصه نیاورد «نظیری » بیرون
گرچه عمری به سخن گشت و ورق بر هم زد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.