هوش مصنوعی:
این شعر از نظیری بیانگر احساسات ناامیدی، عشق، و فلسفهی زندگی است. شاعر از بیقدرتی خود در برابر تقدیر و بخت سخن میگوید و به ناتوانیهای خود در رسیدن به خواستههایش اشاره میکند. همچنین، او به عشق و تأثیر آن بر عقل و زندگی میپردازد و از دیوانگی و حقیقت نهفته در سخنان مردم دیوانه یاد میکند. در نهایت، شاعر به پذیرش تقدیر و زندگی با وجود همهی سختیها اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات به احساسات پیچیده و ناامیدی اشاره دارند که مناسب مخاطبان با درک بالاتر از زندگی و تجربیات انسانی است.
شمارهٔ ۲۲۳
نه ز جهدم به کف بخت عنان می آید
نه به زورم زه دولت به کمان می آید
نه مرا بازوی قایم نه مرا دیده راست
همه بی قصد خدنگم به نشان می آید
تو که آسوده دلی از نفسم سود مخواه
من که شوریده ام آتش به زبان می آید
سخن مردم دیوانه حقیقت دارد
در عبارت به اشارات نهان می آید
عشق در مملکت عقل چو سلطان گردد
روش و عادت دیگر به میان می آید
می کنم سور چو از خانه علایق برود
می دهم خیر چو از راه زیان می آید
همه بر خویش ز بیم دم آخر لرزند
جای ذوقست که کشتی به کران می آید
مرد درگاه و سراپرده عزت نبود
هرکه دامن به سر پای کشان می آید
وصل جویان تو بر روی نسیمی گردند
که ازو بوی تلف کاری جان می آید
طاقت جور و جفا نیست تنگ حوصله را
گریه چون زور کند دل به فغان می آید
این که با طبع شبابست «نظیری » چه عجب
می رود پیر به میخانه جوان می آید
نه به زورم زه دولت به کمان می آید
نه مرا بازوی قایم نه مرا دیده راست
همه بی قصد خدنگم به نشان می آید
تو که آسوده دلی از نفسم سود مخواه
من که شوریده ام آتش به زبان می آید
سخن مردم دیوانه حقیقت دارد
در عبارت به اشارات نهان می آید
عشق در مملکت عقل چو سلطان گردد
روش و عادت دیگر به میان می آید
می کنم سور چو از خانه علایق برود
می دهم خیر چو از راه زیان می آید
همه بر خویش ز بیم دم آخر لرزند
جای ذوقست که کشتی به کران می آید
مرد درگاه و سراپرده عزت نبود
هرکه دامن به سر پای کشان می آید
وصل جویان تو بر روی نسیمی گردند
که ازو بوی تلف کاری جان می آید
طاقت جور و جفا نیست تنگ حوصله را
گریه چون زور کند دل به فغان می آید
این که با طبع شبابست «نظیری » چه عجب
می رود پیر به میخانه جوان می آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.