هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از نظیری نیشابوری، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و جستجوی معنوی اوست. شاعر از عشق، رنج، و جستجوی حقیقت سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند نور، پروانه، گل، و مرگ به‌عنوان نمادهای عرفانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۳۷

رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد
صد جایگه مقام کند، تا به من رسد

من بر در از تجلی آن نور ساختم
پروانه چون به عرصه آن انجمن رسد

در راه تو شمال و صبا در ترددند
تا بو که را دهی که به بیت الحزن رسد

گر زیر گلبنی قفسم را نمی نهی
جایی بنه که ناله به گوش چمن رسد

گفتند: کم بقاست سمن عندلیب گفت
ای کاش عمر گل به حیات سمن رسد

جیبی که پاره شد به ملامت رفو نشد
دست جنون مباد به این پیرهن رسد

زاهد ز سر نکته صوفی چه آگه است؟
در شیوه های چشم صنم برهمن رسد

بازیچه تو معجز عیسی به باد داد
در نرگس تو کس به چه افسون و فن رسد؟

ای جان به سعی درد «نظیری » نمی رود
مرگی مگر به داد دل زیستن رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.