هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به بیان مفاهیم عمیق عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از گذر از حلال و حرام، هستی و نیستی، و نظام‌های زهد و عشق سخن می‌گوید. او عشق را فراتر از هر نظام و قید و بند می‌داند و بیان می‌کند که عشق حقیقی انسان را از تعلقات دنیوی رها می‌کند و به سوی معنویت و حقیقت سوق می‌دهد. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند رهایی از اختیار و تصرف، وابستگی به عشق، و فداکاری در راه عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رهایی از تعلقات دنیوی و فداکاری در راه عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۴

از حلال و از حرام گذشتست کام عشق
هستی و نیستی ست حلال و حرام عشق

تسبیح و دین و صومعه آمد نظام زهد
زنار و کفر و میکده آمد نظام عشق

خالیست راه عشق ز هستی بر آن صفت
کز روی حرف پردهٔ عشقست نام عشق

بر نظم عشق مهره فرو باز بهر آنک
از عین و شین و قاف تبه شد قوام عشق

چندین هزار جان مقیمان سفر گزید
جانی هنوز تکیه نزد در مقام عشق

این طرفه‌تر که هر دو جهان پاک شد ز دست
با این هنوز گردن ما زیر وام عشق

برخاست اختیار و تصرف ز فعل ما
چون کم زدیم خویشتن از بهر کام عشق

اندر کنشت و صومعه بی‌بیم و بی‌امید
درباختیم صد الف از بهر لام عشق

برداشت پرده‌های تشابه ز بهر ما
تا روی داد سوی دل ما پیام عشق

مستی همی کنم ز شراب بلا ولیک
هر روز برترست چنین ازدحام عشق

آزاده مانده‌ایم ز کام و هوای خویش
تا گشته‌ایم از سر معنی غلام عشق

دامست راه عشق و نهاده به شاهراه
با دام و بند خلق سنایی به دام عشق

زان دولتی که بی‌خبران را نصیبه‌ایست
کم باد نام عاشق و گم باد نام عشق

چون یوسف سعید بفرمودم این غزل
بادا دوام دولت او چون دوام عشق
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.