هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است در راه رضای او هرگونه فداکاری کند. او از عشق خود به معشوق و تأثیرات آن بر زندگی خود می‌گوید و اظهار می‌دارد که از هر چیزی که نشانه‌ای از معشوق ندارد، بیزار است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عشق و فداکاری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۶

من کیستم ای نگار چالاک
تا جامه کنم ز عشق تو چاک

کی زهره بود مرا که باشم
زیر قدم سگ ترا خاک

صد دل داری تو چون دل من
آویخته سرنگون ز فتراک

در عشق تو غم مرا چو شادی
وز دست تو زهر همچو تریاک

در راه رضای تو به جانت
گر جان بدهم نیایدم باک

از هر چه برو نشان تو نیست
بیزار شدستم از دل پاک

شوریده سر دو زلف تو هست
شور دل مردم هوسناک

در کار تو شد سر سنایی
زین نیست ترا خبر هماناک
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.