هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و دلتنگی شاعر است که از بیوفایی و نقض عهد دیگران شکایت دارد. او با وجود آگاهی از بیفایده بودن سوگند، همچنان به عشق و یاد معشوق پایبند است. شاعر از دوری معشوق رنج میبرد و اشکهایش نشاندهندهی آرزوی دیدار اوست. همچنین، او به داستان حضرت یعقوب و یوسف اشاره میکند و از ناامیدی و تنهایی خود میگوید. در نهایت، شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود سخن میگوید و شعر را با اشاره به عشق و کین به پایان میرساند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۸۳
درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگر
بر طبیب خود تغافل می زنم چندی دگر
اعتمادی نیست بر عهدیی که نقصانی ندید
هست در پیمان گسستن مهر پیوندی دگر
گرچه می دانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
پای تا سر دیده ام از شوق رخسارت که هست
هر سرشکم بی تو چشم آرزومندی دگر
پیر کنعان با که گیرد انس در بیت الحزن
بوی یوسف را نمی یابد ز فرزندی دگر
چون به شرم بخششم کشتی حلالت ساختم
کاین مروت نیست با طبع خداوندی دگر
تاب می آری که از کف می نهی آیینه را
از جمال تو ندیدم جز تو خرسندی دگر
شکوه و شکر «نظیری » عکس کین و مهر تست
آینه منما که طوطی نشکند قندی دگر
بر طبیب خود تغافل می زنم چندی دگر
اعتمادی نیست بر عهدیی که نقصانی ندید
هست در پیمان گسستن مهر پیوندی دگر
گرچه می دانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
پای تا سر دیده ام از شوق رخسارت که هست
هر سرشکم بی تو چشم آرزومندی دگر
پیر کنعان با که گیرد انس در بیت الحزن
بوی یوسف را نمی یابد ز فرزندی دگر
چون به شرم بخششم کشتی حلالت ساختم
کاین مروت نیست با طبع خداوندی دگر
تاب می آری که از کف می نهی آیینه را
از جمال تو ندیدم جز تو خرسندی دگر
شکوه و شکر «نظیری » عکس کین و مهر تست
آینه منما که طوطی نشکند قندی دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.