هوش مصنوعی: این شعر از نظیری، شاعر فارسی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است. شاعر از غم و اندوه، عشق نافرجام، و گذر عمر سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند تیر غمزه، ابروی کمانی، و خزان، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و از بی‌تفاوتی دست بردارد. همچنین، اشاره‌هایی به گذر زمان و فرصت‌های از دست رفته دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، مناسب برای سنین بالاتر است که توانایی تحلیل و درک بهتر متون ادبی را دارند.

شمارهٔ ۳۰۰

فتاده ام به میان غم از کران برخیز
به تیر غمزه ابروی چون کمان برخیز

زمام خاطر من بسته تصرف تست
اگر قبول نداری به امتحان برخیز

ترانه ای نسرودیم بلبلانه که زاغ
صفیر زد که چمن گشت از خزان برخیز

پیاله می دهدم دور عمر و می گوید
که پیش از آن که نگردیده یی گران برخیز

بسیم ما و تو، گو نوبهار عالم را
گل از چمن برو و مرغ از آشیان برخیز

تو آفریده ز روحی ز جنس خاک نیی
به صدر جای تو شاید از آستان برخیز

شکار سخت بیفتاد از زمین برگیر
خدنگ راست برون رفت از کمان برخیز

ز معنی سخنی صد خطا برانگیزی
نیم حریف تو برخیز و بدگمان برخیز

شب دراز «نظیری » به یاد وی بگذشت
درو ز رفته بیابی مگر نشان برخیز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.