هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعات اخلاقی و عرفانی میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که از دنیاپرستی، فتنهها، و نادانی دوری کند و به سوی دانایی، نور، و روحانیت حرکت نماید. همچنین، تأکید بر پرهیز از ظلم، بیباکی، و جهل دارد و توصیه میکند که به جای دنبال کردن قدرت و سلطنت، به فضایل اخلاقی و معنوی بپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و تمثیلهای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۰۴
گر به دل خلوت نداری از جهانبانی گریز
ور مسلط نیستی بر خود زسلطانی گریز
فتنه دیو و پری را سر به جانت داده اند
اسم اعظم گر ندانی از سلیمانی گریز
بر نصیب دیگران باید نشستن بی نصیب
حسن حورا گر زند راهت ز رضوانی گریز
لحن خواهد شد شهیق و راح خواهد شد حمیم
لحن داودی گذار از راح ریحانی گریز
تا عزیز مصر گردی قبله اخوان شوی
از زلیخا مشربان چون ماه کنعانی گریز
لاابالی حکم ها راندن چرا بر زیردست؟
چند بی باکی به تنگ آیی به نادانی گریز
منصفی کردن خطر دارد، به جهل اقرار کن
چون ز دانایی به تنگ آیی به نادانی گریز
مصلحت از عقل برنا جو نه از نفس فضول
از شب ظلمت به سوی صبح نورانی گریز
تا به خوبی مأمن جمعیت دل ها شوی
چون شکنج زلف خوبان در پریشانی گریز
بر فلک خواهی برآیی از عنان کس را مران
گوی میدان ارادت شو ز چوگانی گریز
تا نشان از حسن و قبح صورت خویشت دهند
در پناه آینه طبعان روحانی گریز
از مسلمانان «نظیری » شد مسلمانان خراب
زین مسلمانان برآی و در مسلمانی گریز
ور مسلط نیستی بر خود زسلطانی گریز
فتنه دیو و پری را سر به جانت داده اند
اسم اعظم گر ندانی از سلیمانی گریز
بر نصیب دیگران باید نشستن بی نصیب
حسن حورا گر زند راهت ز رضوانی گریز
لحن خواهد شد شهیق و راح خواهد شد حمیم
لحن داودی گذار از راح ریحانی گریز
تا عزیز مصر گردی قبله اخوان شوی
از زلیخا مشربان چون ماه کنعانی گریز
لاابالی حکم ها راندن چرا بر زیردست؟
چند بی باکی به تنگ آیی به نادانی گریز
منصفی کردن خطر دارد، به جهل اقرار کن
چون ز دانایی به تنگ آیی به نادانی گریز
مصلحت از عقل برنا جو نه از نفس فضول
از شب ظلمت به سوی صبح نورانی گریز
تا به خوبی مأمن جمعیت دل ها شوی
چون شکنج زلف خوبان در پریشانی گریز
بر فلک خواهی برآیی از عنان کس را مران
گوی میدان ارادت شو ز چوگانی گریز
تا نشان از حسن و قبح صورت خویشت دهند
در پناه آینه طبعان روحانی گریز
از مسلمانان «نظیری » شد مسلمانان خراب
زین مسلمانان برآی و در مسلمانی گریز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.