هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هوس، جدال با نفس و دشمنان، گذر زمان و فرار از تعلقات دنیوی سخن میگوید. او به پیروی از عشق حقیقی و رهایی از تعلقات مادی اشاره میکند و از تغییرات زندگی و گذشت جوانی ابراز تأسف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین برخی از اشارات به مفاهیم مانند هوس و جدال با نفس ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۳۰۵
سوی صحرای حقیقت برد عشقم از هوس
مست می گشتم به قصد صید و می راندم فرس
چون به فرمان پیر گشتم غالب آمد شوق دوست
از خیالش رفته رفته عشق شد میل و هوس
تا به دشمن در نزاعی کار تو با خشم تست
چون شوی عاجز به فریادت رسد فریادرس
چشم نرگس در کمین و تیغ سوسن بر کف است
می گریزم از چمن چون دزد از دست عسس
ما به این کاسه دیار آورده بودیم انگبین
دست و پای مور بودیم و پر و بال مگس
آب سیمای جوانی رفت و جسم زار ماند
سیل نوروزی گذشت و ماند باقی خار و خس
اینقدر دم را که میزان و حسابی در رهست
یک زمان کارست اگر خواهی که بشماری نفس
عشق آمد کرد بیرون هرکه را در خانه دید
خود پرستار «نظیری » ماند و دیگر هیچ کس
مست می گشتم به قصد صید و می راندم فرس
چون به فرمان پیر گشتم غالب آمد شوق دوست
از خیالش رفته رفته عشق شد میل و هوس
تا به دشمن در نزاعی کار تو با خشم تست
چون شوی عاجز به فریادت رسد فریادرس
چشم نرگس در کمین و تیغ سوسن بر کف است
می گریزم از چمن چون دزد از دست عسس
ما به این کاسه دیار آورده بودیم انگبین
دست و پای مور بودیم و پر و بال مگس
آب سیمای جوانی رفت و جسم زار ماند
سیل نوروزی گذشت و ماند باقی خار و خس
اینقدر دم را که میزان و حسابی در رهست
یک زمان کارست اگر خواهی که بشماری نفس
عشق آمد کرد بیرون هرکه را در خانه دید
خود پرستار «نظیری » ماند و دیگر هیچ کس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.