هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از نظیری گنجوی بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق الهی است. او خدمت به دیگران و ظواهر دینی را بی‌معنا دانسته و تنها دیدار معشوق را هدف نهایی می‌داند. شاعر تأکید می‌کند که روشنایی دل تنها از فیض بیداری حاصل می‌شود و ناله‌های عاشقانه تنها دستگیر ضعیفان است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین برخی اشارات به مفاهیم دینی و فلسفی وجود دارد که برای نوجوانان کم‌سن ممکن است قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۱۳

از نیاز و طاعتم مقصود دیدارست و بس
چون شود روز قیامت با توام کارست و بس

بس کمر در خدمت گبر و برهمن بسته ام
این که می سازم ردا و خرقه زنارست و بس

نکته ای از دوست بر خاطر گران آورده ام
هرکه از گلزار می آید گلش بارست و بس

دیده بهر ابتلا صد جا فریبم می دهد
گرد دل هرچند می گردم همین یارست و بس

تا به گردن شیخ در قرض نماز و روزه است
گر به تحقیقش ببینی ریش و دستارست و بس

جذبه خاص عنایت کی دلیل ما شود
دستگیر ما ضعیفان ناله زارست و بس

نه دم صوفی صفا بخشد نه راز خلوتی
روشنی دل ز فیض چشم بیدارست و بس

یوسف از بیع «نظیری » رفته بیرون بارها
در همه بازار قلاشی خریدارست و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.