هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نظیری، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، درد عشق، شوریدگی، و آرزوی وصال معشوق را بیان می‌کند. شاعر از عشق بی‌قرار، زیبایی معشوق، و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید و در پایان به امید خوانده شدن غزل‌هایش توسط معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی با استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند شوریدگی عشق و رنج‌های عاشقی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲۵

یارب آن سرو که پرورده ای از اشک منش
آفت صرصر بیگانه ببر از چمنش

خاتم لعل سلیمانی او باز آورد
پیش از آن دم که برد آب و صفا اهرمنش

عشق شوریدگیم می طلبد می ترسم
که پریشان کند این خواب پریشان ز منش

شهر برهم خورد ار باد به زلفش گذرد
که کمینگاه صد آشوب بود هر شکنش

رسن زلف چو در چاه ذقن آویزد
ابله آنست که در چه نرود از رسنش

پارسایی که به سوداش دل از دست دهد
گر فرشتست که باشد خطر از خویشتنش

دهر از افسانه و افسون لبش پر شده است
گرچه دانم نبرد ره به دهانش سخنش

چون سحر پرده اغیار بدرم تا چند
همچو گل شب به هوا پاره کند پیرهنش

عشق بی آتش و بی دود همه سوختن است
عاشق آن نیست که خود داغ نهد بر بدنش

تندرستیم و ز رنجوری خود در تابیم
هرکه را رو دهد این عارضه بستر فکنش

به امیدی که غزل های «نظیری » خوانی
بالد از شوق تو چون غنچه زبان در دهنش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.