هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از «نظیری» بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است. در آن از زیبایی و فتنه‌انگیزی معشوق، ترس از اتهام موحدان، فریب ملائک و توصیف حالات عاشقانه سخن گفته شده است. شاعر از دلباختگی، ناله‌های دل و وابستگی به لطف معشوق می‌گوید و در نهایت به پرواز دل به سوی کعبه عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۴۱

بلاست خط نگارین و زلف خود به خمش
دگر ز فتنه چه بر سر نوشته تا قلمش

به این جمال و نکویی که اوست می ترسم
موحدان به خدایی کنند متهمش

اگر فریب ملایک دهد عجب نبود
که یاصمد بنویسند جای یاصنمش

شبی به ناله دلش را اگر به دست آری
به هر امید توان کرد تکیه بر کرمش

دلی که راه به آن چشمه زنخدان برد
مسیح آب خضر می دهد به جام جمش

شعور نیست که یک دم به خویش پردازم
خرابم از قدح التفات دم به دمش

اگر زین به رگم ریش باخبر نشوم
ز پای تا بسرم محو لذت المش

به قید زلف گره گیر او گرفتارم
دریغ جان نتوانم فشاند در قدمش

پریده دل به هوای کسی «نظیری » را
که گرد کعبه بگردد کبوتر حرمش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.