هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، تسلیم در برابر پیر مغان، رهایی از تعلقات دنیوی، و پذیرش دیوانگی عشق می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از دنیا دوری کند، به عشق بپیوندد، و مانند پروانه به شمع عشق بسوزد. همچنین، تأکید بر مردانگی در میدان عشق و پذیرش رنج‌های آن دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و تسلیم در عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۵۱

طاعت پیر مغان کن وز همه بیگانه باش
اول از میخانه بودی آخر از بتخانه باش

کشتگان عشق، می از کاسه سر می خورند
چون که سر را خاک خواهد خورد گو پیمانه باش

کاذبی در عشق، اگر خاکسترت گردد خموش
پا چو در میدان سربازان نهی مردانه باش

آنچه در رخسار گل آبست در شمع آتش است
عندلیبت گر نمی خوانند رو پروانه باش

تا مقیم خانه ای تسخیر و افسونت کنند
گر پری می بایدت رو ساکن ویرانه باش

شکر لله در سرت از عشق هست اندیشه ای
اندک اندک مشق این سودا کن و دیوانه باش

تا ازو غافل شدی خوردی «نظیری » زخم تیر
صد نظر بر دامگاه و یک نظر بر دانه باش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.