هوش مصنوعی: شاعر در این متن از نزدیکی فصل گل و عیش و همچنین حضور یار و دشمن در زندگی خود سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و مصائب خود می‌نالد و به دنبال آرامش و رحمت است. استفاده از استعاره‌هایی مانند شمع، آفتاب، و گلشن نشان‌دهنده حالات روحی و عاطفی شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم نمادین ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۹۶

رسید فصل گل و عیش گلشنم نزدیک
گلم به خرمن و خرمن به دامنم نزدیک

رفیق! بهر خدا، رو برون در بنشین
به خلوتم می و یارست و دشمنم نزدیک

به حیله شمع دگر می فروختم افسوس
که آفتاب بلندست و روزنم نزدیک

چو شمع ها به سر هر مزار سوخته ام
که برده اند چراغی به روزنم نزدیک

به بت پرستی اگر سر کار خود گویم
دگر به بت نگذارد برهمنم نزدیک

چو مرد خلوت انسم کمال بخت من است
اگر فتد گذر شه به گلخنم نزدیک

سزد چو فاخته گر طوقم از گلو روید
ز بس که هست به قید تو گردنم نزدیک

کسی مصیبت و سور مرا نمی داند
که هست صوت سرورم به شیونم نزدیک

به صحن مزرعم ای ابر رحمت آبی ریز
شب است و آمده آتش به خرمنم نزدیک

ز همت است «نظیری » که مانده ام ز طلب
نموده آتش وادی ایمنم نزدیک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.