۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۳

نیم ز کعبه به می خوردن مجاز خجل
به پیش باده فروشم ز کشف راز خجل

ز روی مستی اگر پرده ای درم سهل است
به پای خم سحری برده ام نیاز خجل

گذار بی خود مستم که گر به هوش آیم
شود فرشته ز پرهیز و احتراز خجل

نه پیش مشرب ساقی ملولم از توبه
نه در طریقت رندانم از نماز خجل

همیشه با غزل و جام در مشاهده ام
حقیقتم نکند از رخ مجاز خجل

بلند و پست بسی راه پیشم آمده است
نه از نشیب ملولم نه از فراز خجل

به خوب و زشت جهان هیچ اعتمادم نیست
کز امتیاز شوم در هر امتیاز خجل

ز کعبه آنکه طلب داشتم دلیلم بود
ز رنج بادیه ام وز ره دراز خجل

ز عرض حال اگر منفعل شدم سهل است
تسلیم که نگشتم ز کارساز خجل

کمال قرب «نظیری » حجاب او شده است
فراز مسند سلطان بود ایاز خجل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.